هرم مازلو و اهمیت خودشکوفایی

سلسله مراتب نیازهای مازلو

سلسله مراتب نیازهای مازلو یک نظریه انگیزشی در روانشناسی است که شامل یک مدل پنج لایه ای از نیازهای انسان است که اغلب به عنوان سطوح سلسله مراتبی درون هرم به تصویر کشیده می شود. از پایین سلسله مراتب به بالا، نیازها عبارتند از: فیزیولوژیکی(غذا و لباس)، ایمنی(امنیت شغلی)، عشق و نیازهای متعلقه (دوستی)، عزت و احترام و خودشکوفایی.

نیازهای پایین سلسله مراتب باید قبل از اینکه افراد نیازهای بالاتر را برآورده کنند، برآورده شود.

نیازهای کمبود در مقابل نیازهای رشد

این مدل پنج مرحله ای را می توان به نیازهای کمبود و نیازهای رشد تقسیم کرد. چهار سطح اول اغلب به عنوان نیازهای کمبود و سطح بالا به عنوان رشد یا نیازهای موجود  شناخته می شوند.

نیازهای کمبود به دلیل محرومیت بوجود می آیند و گفته می شود وقتی افراد ناراضی هستند انگیزه ایجاد می کنند. همچنین، هرچه مدت بیشتری از آنها بگذرد انگیزه تحقق چنین نیازهایی قویتر خواهد شد. به عنوان مثال، هرچه فرد بدون غذا بماند، گرسنه تر می شود.

مازلو در ابتدا اظهار داشت كه افراد براي تأمين نيازهاي رشد سطح بالاتر، قبل از پيشرفت نياز به سطح كمتري را برآورده مي كنند. با این حال، او بعداً تصریح کرد که تأمین نیازها یک پدیده “همه یا هیچ” نیست، اعتراف می کند که گفته های قبلی وی “این تصور غلط را ایجاد کرده است که یک نیاز باید 100 درصد برآورده شود تا نیاز بعدی برطرف شود”

هنگامی که نیاز کسری “کم و بیش” برآورده شود، برطرف خواهد شد و فعالیتهای ما به طورعادی به سمت رفع نیازهای بعدی هدایت می شود که هنوز نتوانسته ایم آنها را برآورده کنیم. سپس اینها به نیازهای برجسته ما تبدیل می شوند. با این حال، نیازهای رشد همچنان احساس می شوند و حتی ممکن است قوی تر شوند.

نیازهای رشد ناشی از کمبود چیزی نیست بلکه ناشی از تمایل به رشد به عنوان یک فرد است. هنگامی که این نیازهای رشد منطقی برآورده شد، ممکن است فرد بتواند به بالاترین سطح موسوم به خودشکوفایی برسد.

هر شخصی توانایی و اشتیاق دارد که سلسله مراتب را به سمت سطحی از خودشکوفایی پیش ببرد. متأسفانه، پیشرفت اغلب به دلیل عدم تأمین نیازهای سطح پایین مختل می شود. تجارب زندگی، از جمله طلاق و از دست دادن شغل، ممکن است باعث شود که یک فرد بین سطوح سلسله مراتب در نوسان باشد.

بنابراین، همه در سلسله مراتب به صورت یک جهته حرکت نخواهند کرد بلکه ممکن است بین انواع مختلف نیازها به عقب و جلو حرکت کنند.

سلسله مراتب اصلی نیازهای پنج مرحله ای شامل موارد زیر است:

مازلو اظهار داشت كه افراد انگیزه لازم برای دستیابی به نیازهای خاص را دارند و برخی از نیازها بر دیگران برتری دارند.

اساسی ترین نیاز ما بقا جسمی است و این اولین چیزی است که رفتار ما را برمی انگیزد. با رسیدن به آن سطح بعدی بالاتر انگیزه ما است و غیره.

1- نیازهای فیزیولوژیکی:

اینها نیازهای بیولوژیکی برای بقای انسان است، به عنوان مثال: هوا، غذا، نوشیدنی، سرپناه، لباس، گرما و خواب.

اگر این نیازها برآورده نشوند، بدن انسان نمی تواند عملکرد بهینه داشته باشد. مازلو نیازهای فیزیولوژیکی را مهمترین مورد دانست زیرا سایر نیازها تا رسیدن به این نیازها ثانویه می شوند.

2- نیازهای ایمنی:

هنگامی که نیازهای فیزیولوژیکی فرد برآورده می شود، نیازهای امنیتی و ایمنی برجسته می شود. افراد می خواهند نظم، پیش بینی و کنترل را در زندگی خود تجربه کنند. این نیازها را خانواده و جامعه می توانند برآورده کنند (به عنوان مثال پلیس، مدارس، تجارت و مراقبت های پزشکی).

به عنوان مثال، امنیت عاطفی، امنیت مالی (به عنوان مثال اشتغال، رفاه اجتماعی)، قانون و نظم، آزادی از ترس، ثبات اجتماعی، دارایی، سلامتی و رفاه (به عنوان مثال ایمنی در برابر حوادث و آسیب ها).

3- نیازهای مربوط به عشق و تعلق:

بعد از برآورده شدن نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی، سطح سوم نیازهای انسانی اجتماعی است و احساس تعلق خاطر را شامل می شود. نیاز به روابط بین فردی باعث ایجاد انگیزه در رفتار می شود

به عنوان مثال می توان به دوستی، صمیمیت، اعتماد و پذیرش، عاطفه و عشق اشاره کرد. وابستگی، عضویت در یک گروه (خانواده، دوستان، کار).

4- نیازهای احترام:

سطح چهارم در سلسله مراتب مازلو است که مازلو به دو دسته طبقه بندی میکند: عزت برای خود (عزت، موفقیت، تسلط، استقلال) و تمایل به شهرت یا احترام از دیگران (به عنوان مثال، وضعیت، اعتبار).

مازلو اظهار داشت که نیاز به احترام یا شهرت برای کودکان و نوجوانان از اهمیت بیشتری برخوردار است و مقدم بر عزت نفس یا عزت واقعی است.

5- نیازهای خودشکوفایی:

بالاترین سطح در سلسله مراتب مازلو است و به تحقق توانایی های بالقوه، خودکوفایی، جستجوی رشد شخصی و اوج تجارب شخص اشاره دارد. مازلو این سطح را به عنوان تمایل به انجام هر کاری که می تواند برای رسیدن به بیشترین حد ممکن باشد توصیف میکند.

افراد ممکن است این نیاز را به طور خاص درک یا بر روی آن تمرکز کنند. به عنوان مثال: ممکن است یک فرد تمایل زیادی به تبدیل شدن به یک پدر و مادر ایده آل داشته باشد. در مورد دیگر، این تمایل ممکن است از نظر اقتصادی، آکادمیک یا ورزشی ابراز شود. برای دیگران، ممکن است این خلاقیت، در نقاشی ها، تصاویر یا اختراعات بیان شود.

مازلو اظهار داشت که نیازهای انسان در یک سلسله مراتب مرتب شده است.

کاملاً درست است که انسان تنها با نان زندگی می کند وقتی نان وجود ندارد. اما وقتی نان فراوان باشد و شکم او به طور مزمن پر شود، خواسته های انسان چه می شود؟

بلافاصله نیازهای دیگری ظاهر می شود و اینها، به جای گرسنگی های فیزیولوژیکی، بر ارگانیسم تسلط دارند. و وقتی اینها به نوبه خود راضی شدند، دوباره نیازهای جدید ظاهر می شوند و غیره. این همان چیزی است که ما می خواهیم بگوییم نیازهای اساسی انسان در یک سلسله مراتب از برتری قدرت نسبی سازمان یافته است.

در مورد ساختار سلسله مراتب خود، مازلو پیشنهاد کرد که نظم در سلسله مراتب “تقریباً سفت و سخت نیست”

مازلو خاطر نشان كرد كه ممكن است بر اساس شرايط خارجي يا اختلافات فردي، نيازها انعطاف پذير باشد. به عنوان مثال، او یادآور می شود که برای برخی از افراد، نیاز به عزت نفس بیش از نیاز به عشق مهم است. برای دیگران، نیاز به تحقق خلاقانه حتی ممکن است اساسی ترین نیازها را جبران کند.

مازلو همچنین اشاره كرد كه بیشتر رفتارها چند انگیزه است و خاطرنشان كرد: “هر رفتاری به طور همزمان توسط چندین یا همه نیازهای اساسی تعیین می شود نه فقط توسط یكی از آنها”

خلاصه سلسله مراتب نیازها

انگیزه بشر توسط سلسله مراتب نیازها است.

نیازها در یک سلسله مراتب قدرت طلبی سازمان یافته اند که در آن نیازهای اساسی بیشتری باید کم و بیش برآورده شوند قبل از نیازهای بالاتر.

ترتیب نیازها سفت و سخت نیست اما در عوض ممکن است بر اساس شرایط بیرونی یا اختلافات انعطاف پذیر باشد.

بیشتر رفتارها چند انگیزه است، یعنی همزمان بیش از یک نیاز اساسی تعیین می شود.

هرم مازلو چیست

سلسله مراتب گسترده نیازها

توجه به این نکته مهم است که مدل پنج مرحله ای مازلو گسترش یافته است و شامل نیازهای شناختی و زیبایی شناختی و نیازهای متعالی بعدی است.

تغییرات در مدل پنج مرحله ای اصلی برجسته شده و شامل یک مدل هفت مرحله ای و یک مدل هشت مرحله ای است. هر دو در دهه 1960 و 1970 توسعه یافتند.

1. نیازهای بیولوژیکی و فیزیولوژیکی: هوا، غذا، نوشیدنی، سرپناه، گرما، خواب و غیره

2. نیازهای ایمنی: محافظت در برابر عناصر، امنیت، نظم، قانون، ثبات، آزادی از ترس.

3. نیاز به عشق و تعلق: دوستی، صمیمیت، اعتماد و پذیرش، دریافت و عاطفه و عشق. وابستگی، عضویت در یک گروه (خانواده ، دوستان ، کار).

4. نیازهای احترام: که مازلو به دو دسته طبقه بندی می کند: عزت برای خود (عزت، موفقیت، تسلط، استقلال) و  تمایل به شهرت یا احترام از دیگران (به عنوان مثال، منزلت، اعتبار).

5. نیازهای شناختی: دانش و درک، کنجکاوی، اکتشاف، نیاز به معنی و قابل پیش بینی بودن.

6. نیازهای زیبایی شناختی: قدردانی و جستجوی زیبایی، تعادل، فرم و غیره.

7. نیازهای خودشکوفایی: تحقق بخشیدن به پتانسیل شخصی، تحقق خود، جستجوی رشد شخصی و اوج تجارب. آرزوی “تبدیل شدن به هر آنچه که شخص قادر به تبدیل شدن آن است”

8. نیازهای متعالی: شخصی با انگیزه ارزشهایی فراتر از خود شخص قرار می گیرد (به عنوان مثال ، تجارب عرفانی و تجارب خاص با طبیعت، تجارب زیبایی شناختی، تجارب جنسی، خدمت به دیگران، علم، ایمان دینی و غیره).

خود شکوفایی

مازلو به جای تمرکز بر آسیب شناسی روانی و آنچه در مردم اشتباه است، گزارشی مثبت تر از رفتار انسان را تنظیم کرد که بر آنچه درست پیش می رود تمرکز کرد. او به توانایی های انسانی و چگونگی تحقق این توانایی علاقه مند بود.

آبراهام مازلو روانشناس اظهار داشت كه انگیزه انسان بر اساس افرادی است كه به دنبال تحقق و تغییر از طریق رشد شخصی هستند. افراد بالفعل کسانی هستند که برآورده شده و تمام توان خود را انجام می دهند.

رشد خودشکوفایی به رشد و کشف شخصی اشاره دارد که در طول زندگی فرد وجود دارد. از نظر مازلو، یک فرد همیشه در حال “شدن” است و هرگز از این نظر ثابت نمی ماند. در خودشکوفایی، شخص معنایی برای زندگی پیدا می کند که برای او مهم است.

از آنجایی که هر فرد منحصر به فرد است، انگیزه شخصی سازی افراد را به جهات مختلف سوق می دهد برای برخی از افراد می توان از طریق خلق آثار هنری یا ادبی، برای برخی دیگر از طریق ورزش، در کلاس یا در یک محیط شرکتی به خودشکوفایی دست یافت.

مازلو معتقد بود که می توان خود شکوفایی را از طریق مفهوم تجربیات اوج سنجید. این اتفاق زمانی می افتد که فرد جهان را کاملاً به خاطر آنچه که هست تجربه کند و احساس سرخوشی، شادی و شگفتی داشته باشد.

توجه به این نکته مهم است که تحقق بخشیدن به خود یک روند مستمر برای تبدیل شدن به یک حالت کامل است که می توان به یک “همیشه خوشبخت” دست یافت.

مازلو توضیحات ذیل خود واقعی سازی را ارائه می دهد:

این به میل فرد برای تحقق خود، یعنی گرایش به واقعی شدن او در آنچه بالقوه است، اشاره دارد.

شکل خاصی که این نیازها به خود می گیرند البته از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت خواهد بود. در یک فرد ممکن است به شکل آرزوی مادر ایده آل بودن در بیاید ، در دیگری ممکن است به صورت ورزشی بیان شود و در شخص دیگر ممکن است در نقاشی نقاشی یا در اختراعات بیان شود.

خصوصیات افراد بالفعل:

اگرچه از نظر تئوری همه ما قادر به خودشکوفایی هستیم، اما بیشتر ما این کار را نمی کنیم، یا فقط تا حدی محدود. ماازلو تخمین زد که فقط دو درصد از مردم به حالت خود واقعی می رسند.

وی خصوصاً به خصوصیات افرادی که فکر می کرد به عنوان افراد بالقوه خود رسیده اند علاقه مند بود.

مازلو با مطالعه 18 نفر كه خود را واقعي دانسته است (از جمله آبراهام لينكلن و آلبرت انيشتين) 15 ويژگي شخصي را كه خود را بالفعل كرده شناسايي كرد.

چرا خودشکوفایی مهم است؟

ویژگی های خودشکوفایی:

1. آنها واقعیت را به طور موثر درک می کنند و می توانند عدم اطمینان را تحمل کنند.

2. خود و دیگران را به خاطر آنچه هستند بپذیرید.

3. خودانگیخته در فکر و عمل

4. مسئله محوری

5. شوخ طبعی غیر معمول

6. قادر به نگاه عینی به زندگی است.

7. بسیار خلاق

8. مقاوم در برابر فرهنگ پذیری، اما نه عمداً غیر متعارف.

9. نگران رفاه بشریت

10. توانایی قدردانی عمیق از تجربه اساسی زندگی

11. روابط بین فردی رضایت بخشی عمیق با چند نفر برقرار کنید.

12. تجارب اوج

13. نیاز به حریم خصوصی

14. نگرشهای دموکراتیک

15. معیارهای اخلاقی / اخلاقی قوی.

رفتاری که منجر به خودشکوفایی می شود:

تجربه زندگی مانند یک کودک، با جذب و تمرکز کامل.

به جای چسبیدن به مسیرهای ایمن، چیزهای جدید را امتحان کنید.

گوش دادن به احساسات خود در ارزیابی تجربیات به جای صدای سنت، اقتدار یا اکثریت.

پرهیز از تظاهر و صادق بودن.

آماده بودن برای عدم محبوبیت اگر نظرات شما با نظرات اکثریت منطبق نباشد.

مسئولیت پذیری و سخت کوشی.

تلاش برای شناسایی دفاعیات خود و داشتن شهامت برای کنار گذاشتن آنها.

خصوصیات تحقق بخشیدن به خود و رفتارهای منجر به خود واقعی سازی در لیست بالا نشان داده شده است. اگرچه افراد به روش منحصر به فرد خود به خودشکوفایی می رسند، اما آنها دارای ویژگی های خاصی هستند. با این حال، تحقق بخشیدن به خود یک درجه است، “هیچ انسان کاملی وجود ندارد.

برای به فعلیت رساندن خود نیازی به نمایش همه 15 ویژگی نیست و تنها افراد بالفعل آنها را به نمایش می گذارند.

مازلو خودشکوفایی را با کمال یکی نمی دانست. خود واقعی سازی صرفاً دستیابی به توانایی بالقوه فرد است. بنابراین، کسی می تواند احمق، بیهوده و بی ادب باشد و هنوز هم خودش را تحقق بخشد. کمتر از دو درصد مردم به خودشکوفایی می رسند.

برنامه های آموزشی

نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو سهم عمده ای در آموزش و مدیریت کلاس در مدارس داشته است. مازلو به جای کاهش رفتار در پاسخ به محیط، رویکرد جامعی را در آموزش و یادگیری اتخاذ می کند.

مازلو به كیفیتهای كامل جسمی، عاطفی، اجتماعی و فكری یك فرد و نحوه تأثیر آنها بر یادگیری نگاه می كند.

کاربردهای نظریه سلسله مراتب مازلو در کار معلم کلاس واضح است. قبل از اینکه نیازهای شناختی دانش آموز برآورده شود، آنها ابتدا باید نیازهای اساسی فیزیولوژیکی خود را برآورده کنند.

به عنوان مثال، یک دانش آموز خسته و گرسنه تمرکز بر یادگیری را دشوار می یابد. دانش آموزان برای پیشرفت و دستیابی به تمام توان خود باید در کلاس احساس امنیت عاطفی و جسمی داشته و مورد قبول واقع شوند.

مازلو پیشنهاد می کند باید به دانش آموزان نشان داده شود که در کلاس مورد احترام قرار می گیرند و معلم باید یک محیط حمایتی ایجاد کند. دانش آموزان با عزت نفس پایین تا زمانی که عزت نفس آنها تقویت نشود با سرعت مطلوب پیشرفت نمی کنند.

مازلو استدلال کرد که یک رویکرد آموزشی انسان گرایانه باعث پیشرفت افرادی می شود که قوی تر و سالم تر هستند و زندگی خود را تا حد بیشتری در دست آنها می گیرند. با افزایش مسئولیت شخصی در قبال زندگی شخصی خود و با داشتن مجموعه ای منطقی از ارزش ها برای هدایت انتخاب، افراد شروع به تغییر فعالانه جامعه ای می کنند که در آن زندگی می کردند.

چرا باید به خودشکوفایی برسیم؟

ارزیابی بحرانی

مهمترین محدودیت نظریه مزلو به روش شناسی او مربوط می شود. مازلو خصوصیات افراد بالفعل را از انجام روشی کیفی به نام تحلیل بیوگرافی فرموله کرد.

وی به شرح حال و نوشته های 18 نفری نگاه کرد که به عنوان خودشکوفایی دانسته است. وی از این منابع لیستی از خصوصیات را تهیه کرد که به نظر می رسید از ویژگیهای خاص این گروه خاص افراد باشد، در مقابل انسانیت به طور کلی.

از دیدگاه علمی، مشکلات زیادی در این رویکرد خاص وجود دارد. اول، می توان ادعا کرد که تحلیل بیوگرافی به عنوان یک روش کاملاً ذهنی است زیرا کاملاً بر اساس نظر محقق استوار است. نظر شخصی همیشه مستعد سوگیری است که از اعتبار هر داده بدست آمده می کاهد. بنابراین تعریف عملیاتی مازلو از خود واقعی سازی نباید کورکورانه به عنوان یک واقعیت علمی پذیرفته شود.

علاوه بر این، تجزیه و تحلیل بیوگرافی مازلو بر روی یک نمونه مغرضانه از افراد خود تحقق یافته متمرکز شد، که به طور مشخص به مردان سفیدپوست بسیار تحصیل کرده (مانند توماس جفرسون، آبراهام لینکلن، آلبرت انیشتین، ویلیام جیمز، آلدوس هاکسلی، بتهوون) محدود می شود.

اگرچه مازلو زنهای خودشکوفا، مانند النور روزولت و مادر ترزا را مورد مطالعه قرار داد، اما آنها بخش کمی از نمونه وی را تشکیل می دادند. این امر تعمیم نظریه وی را به زنان و افراد از طبقات پایین جامعه یا قومیت های مختلف دشوار می کند. بنابراین اعتبار جامعه از یافته های مازلو زیر سوال می رود.

بعلاوه، آزمایش تجربی مفهوم مازلو در مورد خودکوبی به روشی که بتوان روابط علی را ایجاد کرد بسیار دشوار است.

انتقاد دیگر مربوط به این فرضیه مازلو است که قبل از اینکه شخص بتواند به توانایی های بالقوه خود دست یابد و خودش را تحقق بخشد، باید نیازهای کمتری ارضا شود. همیشه اینطور نیست و بنابراین سلسله مراتب نیازهای مازلو در برخی جنبه ها جعل شده است.

از طریق بررسی فرهنگ هایی که تعداد زیادی از مردم در فقر زندگی می کنند (مانند هند)، مشخص می شود که مردم هنوز قادر به نیازهای نظم بالاتر مانند عشق و تعلق هستند. با این حال، این نباید اتفاق بیفتد، زیرا طبق گفته مازلو، افرادی که در دستیابی به نیازهای بسیار اساسی فیزیولوژیکی (مانند غذا، سرپناه و غیره) مشکل دارند توانایی تأمین نیازهای رشد بالاتر را ندارند.

همچنین، بسیاری از افراد خلاق، مانند نویسندگان و هنرمندان (به عنوان مثال: رامبراند و ون گوگ) در طول زندگی خود در فقر زندگی می کردند، با این حال می توان ادعا کرد که آنها به خودشکوفایی دست یافتند.

با نیازهای رشد بالاتر همزمان با نیازهای کمبود سطح پایین.

تحقیقات مازلو را با تجزیه و تحلیل داده های 60865 شرکت کننده از 123 کشور، نماینده هر منطقه بزرگ در جهان، آزمایش کرده است. این نظرسنجی از سال 2005 تا 2010 انجام شده است.

پاسخ دهندگان به سوالاتی درباره شش نیاز که شباهت زیادی به مدل مازلو دارند پاسخ دادند: نیازهای اساسی (غذا، سرپناه). ایمنی نیازهای اجتماعی (عشق، حمایت) توجه؛ تسلط و خودمختاری آنها همچنین بهزیستی خود را از طریق سه اقدام مجزا ارزیابی کردند: ارزیابی زندگی (دیدگاه شخص در مورد زندگی خود به طور کلی)، احساسات مثبت (موارد شادی و لذت روزمره) و احساسات منفی (تجربیات روزمره غم، عصبانیت یا استرس).

نتایج این مطالعه این دیدگاه را تأیید می کند که به نظر می رسد نیازهای جهانی انسان صرف نظر از تفاوت های فرهنگی وجود دارد. با این حال، ترتیب نیازها در سلسله مراتب درست نبود.

داینر توضیح می دهد: اگرچه ابتدایی ترین نیازها ممکن است بیشترین توجه را به خود جلب کنند، اما نیازی نیست که آنها را برآورده کنید تا از مزایای دیگران استفاده کنید. به عنوان مثال حتی وقتی گرسنه هستیم، می توانیم با دوستانمان خوشحال باشیم. دینر در مورد چگونگی کار نیازها به طور مستقل می گوید: “آنها مانند ویتامین ها هستند.”ما به همه آنها احتیاج داریم.

برای رسیدن به خودشکوفایی نیاز به آموزش دیدن دارید و ما اینجاییم تا شما را با آموزش های مورد نیازتان به خودشکوفایی برسانیم.

برای دریافت آموزش های رایگان بیزینس کوچینگ پیشنهاد می کنم دوره رایگان پایه هوش سیستم سازی را مشاهده کنید.

 

دیدگاهتان را بنویسید