سوالات کلیدی که همه صاحبان کسب و کار باید از خود بپرسند
هر سازمانی باید پاسخ های متمایزی جهت موفقیت در برنامه ریزی ها و سیستم سازی های استراتژیک داشته باشد. این برنامه توسط پاسخ به سوالات کلیدی رخ می دهد.
شما به عنوان یک صاحب کسب و کار یا کارآفرینی که قصد راه اندازی کسب و کار دارید، باید سوالات کلیدی را از خودتان بپرسید. این سوالات به شما کمک می کنند چشم اندازهای سازمان را به درستی ارزیابی کنید و از پاسخ هایی که می دهید برای ایجاد دیدگاه های عملی درباره برترین استراتژی ها استفاده کنید. ما در این مقاله آموزشی بیزینس کوچینگ قصد داریم چند نمونه از مهم ترین سوالاتی را که همه صاحبان مشاغل بایستی از خودشان بپرسند، با شما به اشتراک بگذاریم.
-
مشتریان اصلی شما چه کسانی هستند؟
سازمان شما می تواند تنها یک نوع مشتری را به خوبی خدمت رسامی کند. بهتر است منابعی را صرف رضایت و خشنودی این مشتری کنید. فکر نکنید که چندین مشتری دارید… اگر تصور این چنینی داشته باشید، منابع شما را پخش می کنند و تمرکزتان بر روی مشتری اصلی
از دست می رود. مشتری اصلی خود را با همپوشانی سه عامل بیابید: «دورنما، قابلیتها و امکان سودآوری.» دورنما به دلیل وجودی منحصربهفرد سازمان و سابقه، عقاید و هویت آن مربوط میشود. قابلیتها، منابع در دسترس از جمله امکانات فیزیکی، سرمایه فکری و داراییهای مالی هستند.
پیشنهاد می کنم بخوانید: 11 مهارت کلیدی کوچینگ
-
چه متغیرهای عملکردی را ارزیابی می کنید؟
ارزیابی اهداف عملکردی، می تواند مرز بین موفقیت و شکست باشد. خیلی از سازمان ها از معیارهای عملکردی مختلفی استفاده می کنند تا موفقیت کارمندان در سطوح مختلف را برای دستیابی به اهداف مالی ارزیابی کنند. اگر تعداد معیارها محدود باشد، کارکنان میتوانند بر اولویتها تمرکز کنند و مدیران میتوانند بر تلاشهای آنها نظارت کنند. معیارهای بیش از حد، افراد را محدود کرده و آزمایش و نوآوری را سرکوب میکند.
گروه معیارها بیشتر مضر است تا مفید، مگر اینکه شرکتتان آنها را از برنامه استراتژیکیاش استخراج کرده باشد. باید توانایی این را داشته باشید که معیارهایتان را به «نظریه ارزشیآفرینی» تبدیل کنید که افرادتان آن را بدانند، به یاد آورند و تمرین کنند.
-
آیا مرزهای راهبردی برای خود تعیین کرده اید؟
کنترل خطر راهبردی، درست همانند پیگیری معیارهای عملکردی است. به هیج وجه نگذارید کارکنان زمان و منابعشان را در پروژههایی خرج کنند که با اهداف شرکت سازگار نیست. با تعریف مرزهایی شفاف که رفتار قابل قبول و غیرقابل قبول را توضیح میدهد، خطرهای راهبردی را کنترل کنید. شرکت را از دو نوع ریسک حفظ کنید: نخست به فعالیتهایی توجه کنید که میتواند به شهرت شرکت صدمه بزند؛ برای مثال والمارت گرفتن هدیه از تامینکنندگان کالا (حتی یک فنجان قهوه) را برای مدیران ممنوع کرده است. گوگل مخدوش کردن اعتماد کاربر به واقعی بودن نتایج جستوجو را تحمل نمیکند.نوع دوم ریسک مربوط به فعالیتهایی است که منابع را از اهداف استراتژیک و مشتری اصلی منحرف میکند. مراقب «خلاقیت خودسرانه و ابتکارات نامتمرکز» باشید که میتواند مسیر استراتژیکتان را تخریب کند.
-
آیا کارمندان به اندازه کافی برای کمک به همدیگر متعهدند؟
روش شما در «ایجاد تعهد» تعیینکننده موفقیت یا عدم موفقیت ابتکارات استراتژیک است.
رهبران ارتش اغلب برای تشویق افراد به دستیابی به اهداف گروهی و ایجاد تعهد بر چهار عامل تکیه میکنند: افتخار به هدف، هویتیابی با گروه،اعتماد و عدالت.
-
و آخرین سوال از سوالات کلیدی: آیا استرس خلاق ایجاد می کنید؟
بسیاری از شرکتها مشوق خلاقیت هستند؛ اما بعضی از آنها گام دیگری را برای اجرای این خلاقیت با استفاده از تکنیکهای خشن برمیدارند که حتی ممکن است باعث ناراحتی شود.برای جلوگیری از تسلیم شدن مدیران و کارکنان در برابر عادات و روالهای قابل پیشبینی، به آنها فشار بیاورید که تا حد ممکن در همه کارهایشان خلاق باشند. از سه تکنیک نخست برای گرفتن بهترین عملکرد از تکتک کارکنان استفاده کنید.
شما هم در کسب و کارتان با چالش های ریز و درشتی رو به رو هستید؟ ما اینجاییم تا با کوچینگ کسب و کار شما را رشد دهیم و محمدرضا سلطانی، بیزینس کوچ حرفه ای با افتخار در کنار شماست.
دیدگاهتان را بنویسید