مهارت های حل مسئله از ارزشمندترین و مطلوب ترین مهارت ها در زندگی شخصی و بازار کار است.

یک جستجوی ساده در مورد حل مسئله در گوگل بیش از 44 هزار نتیجه را نشان می دهد. مهم نیست که چه کاری انجام می دهید، در کجا زندگی می کنید یا در زندگی چه اهدافی را دنبال می کنید، موفقیت شما احتمالاً تا حدی زیادی با توانایی شما در حل مشکلات ارتباط دارد.

نکته اصلی این است که همه ما باید در زندگی روزمره خود مسائل را حل کنیم و درست مثل هر مهارت دیگر حل مسئله را هم می توان یاد گرفت و تمرین کرد.

حل مسئله چیست؟

اگر بخواهیم به حداکثر کارایی و سودآوری برسیم، وضعیت به طرز چشمگیری تغییر می کند. مشکلات از بسیاری جهات، اشکال بوجود می آورند. برخی از آن ها مشکلات روزمره و پیش پا افتاده ای هستند که به نوبه خود پیش می آیند. سایر موارد پیچیده تر هستند و به تجربیات و منابع زیادی نیاز دارند مانند تسطیح ساختار مدیریت شرکت تراشه های آبی. به عبارت بسیار ساده، حل مسئله هر روز وجود دارد و یک انتخاب است. چند دفعه در روز. مهارت حل مسئله به همان اندازه که برای تصمیم گیری در تجارت نیز مفید است برای زندگی روزمره ما مفید است.

درست است که همه ما در درجه کم و زیاد مسئله گشا هستیم. اما روند حل مسئله ما همیشه مورد آزمایش قرار نمی گیرد و همچنین در هر بار تصمیم گیری تنها تصمیم درست همیشه مهم است.

“هرچه بیشتر تمرین کنم ، خوش شانس تر می شوم”

مانند ورزش های حرفه ای، جایی که ما عضلات خود را رشد می دهیم، می توانیم “عضلات خلاق” خود را نیز رشد دهیم و یاد بگیریم که از آنها برای حل مشکلات استفاده کنیم.

تمرین کاملاً عالی است، بنابراین برای ارتقا مهارت های حل مسئله خود چه کاری می توانید انجام دهید؟

1. روی راه حل تمرکز کنید، نه مشکل

یک تمرین ساده را امتحان کنید: وقت خود را بگذارید تا به اطراف خود نگاه کنید و تمام اشیا قرمز را با دقت مشاهده کنید. اکنون چشمان خود را ببندید و سعی کنید تمام اشیا زرد را به یاد بیاورید. این احتمال وجود دارد که برای یادآوری هر چیزی دست و پنجه نرم کنید. آیا این قابل تأمل نیست!؟

فکر کنید اگر روی مسئله قرمز و نه راه حل زرد تمرکز می کردید، چه تعداد فرصت را از دست می دادید.

دانشمندان علوم اعصاب ثابت کرده اند که هرچه بیشتر روی مسئله تمرکز کنید، مغز ما کمتر در جستجوی راه حل است. نه تنها این، بلکه مسیرهای سیناپسی ما که می توانند به حل مسئله منجر شوند، به طور منظم “هرس” می شوند و شما حتی فرصت کمتری برای حل مشکل دارید.

این کمک می کند تا ابتدا مشکل را تصدیق و بررسی کنید و سپس تمرکز خود را به یافتن راه حل معطوف کنید.

2. برای مشخص کردن مشکل از تکنیک 5 چرا استفاده کنید

در کوچینگ اعتقاد بر این است که با پرسیدن مکرر سوال “چرا” در مورد یک مسئله، می توانید ریشه اصلی یک مشکل را جستجو کنید و از این طریق می توانید بهترین راه حل را برای حل یک بار و همه مشکل ریشه پیدا کنید. کوچ ها با استفاده از این شیوه ریشه مسائل مراجعین خود را پیدا می کنند. مثلا مشکل شما این است که از کارمندان خود رضایت ندارید، و حالا سوال یک بیزینس کوچ حرفه ای این است که چرا؟ می گویید چون خوب کار نمی کند، و دوباره چرا؟ چون مهارت ندارد، چرا؟ چون آموزش ندیده است، چرا؟ چون من در محیط کارم آموزشی برای پرسنل نگذاشته ام، و در آخر باز چرا؟ چون فکر نمیکردم لازم باشد، و تمام. هم علت مشکل و هم راهکار پیدا شد.

3. از دیدگاه دیگری به مسئله خود نگاه کنید

همه ما می توانیم توافق کنیم که راه حل مشکل ما اغلب جایی در خارج از منطقه راحتی ما یا قطار فکری معمول ما است. آیا داشتن توانایی تغییر دیدگاه خود به دیدگاه دلخواه و بررسی مشکل خود با جفت ‘چشم های تازه’ عالی نخواهد بود؟ خوب، در واقع خیلی سخت نیست.

با ارائه و کاوش مسئله “از طریق چشم خود” شروع کنید و سپس آن را از موقعیت شخص سوم بررسی کنید. هرچه این دیدگاهها با جزئیات بیشتری ارائه شوند، می توانید اطلاعات بیشتری در مورد اوضاع جمع آوری کنید.

همانطور که می بینید، تنها محدودیت در اینجا تخیل شماست. ترفند این است که خود را با موقعیت سوم انتخاب شده مرتبط کنید و طوری صحبت کنید که گویی آن ها هستید. این شروع ممکن است یک تمرین ناخوشایند به نظر برسد، اما هرچه بیشتر تمرین کنید، آسان تر خواهد بود.

4. تا آنجا که ممکن است راه حل ها را ذکر کنید مانند مدل والت دیزنی

بدون فکر کردن در مورد چگونگی ویرایش ایده های خود، “همه راه حل های ممکن” را یادداشت کنید.

مطمئن باشید، فرصتی برای ویرایش ایده های خود خواهید داشت اما در این مرحله، تشویق تفکر خلاق مهم است که می تواند منجر به یافتن راه حل های غیرمعمول شود.

اعتقاد بر این است که والت دیزنی بر این روش تسلط داشته است. گفته می شود که تهیه کننده و مبتکر فیلم، روند طوفان فکری را به دو بخش مشخص تقسیم می کرد. رویابین، جایی که می توانست بدون انتقاد خیال پردازی کند، واقع گرایانه، جایی که بیشتر در مورد چگونگی دستیابی به ایده های خاص نقد اضافه میشد که اگر ایده ها “قابل اجرا” نبودند، مورد بررسی، انتقاد و رد قرار می گرفتند.

گفته می شود والت دیزنی حتی فراتر از این هم پیش رفت. او با پیشرفت در مراحل تفکر از یک اتاق به اتاق دیگر منتقل شد. نتایج کار خلاقانه او با صدای بلند به نفع چنین رویکردی صحبت می کند.

5. از استعاره استفاده کنید

استعاره روشی بسیار قدرتمند برای بیان فرآیند یا ایده بزرگ و پیچیده در یک یا چند کلمه است.

ما در زندگی روزمره خود از استعاره برای توصیف احساسات خود و یا هر ایده انتزاعی استفاده می کنیم. این به طور طبیعی در ما وجود دارد و استفاده از استعاره برای حل مسئله نیز کاملاً طبیعی است.

دو استعاره متفاوت به احتمال زیاد منجر به استراتژی های پیشنهادی متفاوت و در نتیجه نتایج متفاوت خواهد شد. با کاوش در استعاره های مربوط به شرایط خاص شروع کنید. از اعضای تیم خود بپرسید که چگونه شرایط را با یک کلمه توصیف می کنند.

6. پاداش ها را عاقلانه معرفی کنید

همه ما می دانیم که مشوق ها و پاداش های مختلف انگیزه های بزرگی هستند. با این حال علوم اعصاب می گوید ما باید مراقب رفتارهای قدیمی پاداش دهنده باشیم.

“معرفی پاداش برای پاداش دادن به افراد، به مغز نشان می دهد که انجام بیشتر کارهایی که قبلاً انجام داده اید، پاداش خواهد داشت. اگر پاداش مورد انتظار دریافت کنیم، بیشتر به یاد می آوریم که چه کاری انجام می دهیم تا بتوانیم این کار را بیشتر انجام دهیم و پاداش بیشتری دریافت کنیم.

عدم دریافت پاداش مورد انتظار، فعالیت در قسمت هایی از مغز را که بدنبال راه حل های انعطاف پذیر برای حل مسئله هستند، افزایش می دهد.

از طرف دیگر، وقتی هیچ پاداشی در نظر گرفته نشده است، بهترین کار این است که رفتار خود را تغییر دهید و چیز دیگری را امتحان کنید تا این امید وجود داشته باشد که در آینده پاداش بگیرید.

این نشان می دهد که در طی فرایندهای تغییر، سازمان ها می توانند از تغییر ساختار پاداش خود برای رفتارهایی که به طور تصادفی و علنی پاداش می دهند دستور کار تغییر را بهره مند کنند.

اگر به این مقاله علاقه داشتید به شما پیشنهاد می کنم دیگر مقالات آموزشی بیزینس کوچینگ در این سایت را مطالعه کنید.