استراتژی نفوذ بیکر برای تأثیرگذاری بیشتر در کسب و کار

از 4 استراتژی نفوذ بیکر برای دسترسی دقیق به موقعیت استفاده می شود تا مشخص شود کدام استراتژی مهم تر است.

کلمه ی لغوی نفوذ، بر اساس فرهنگ لغت آکسفورد، ظرفیت تأثیر بر شخصیت، پیشرفت یا رفتار شخص معنی می شود و استراتژی نفوذ برنامه ای برای تاثیرگذاری است.

برای موثر بودن در سازمان های امروزی، باید بتوانید بر افراد تأثیر بگذارید. عنوان شما همیشه به تنهایی برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران کافی نیست و همچنین شما همیشه موقعیت رسمی ندارید. بنابراین، بهترین راه برای قرار گرفتن در مقام یک رهبر غیر رسمی چیست؟ چگونه انگیزه همکاران را برای حمایت از ابتکارات شما و اتخاذ ایده های خود ایجاد می کنید؟ چگونه می توانید به فردی تبدیل شوید که دیگران برای راهنمایی و مشاوره تخصصی به دنبال آن هستند؟

قبل از تلاش برای متقاعد کردن، گوش دهید

بهترین راه برای حمایت از همکاران برای حمایت از شما و دستور کار شما این است که به آن ها احساس درک شدن دهید. با توجه یکپارچه خود در موقعیت های یک به یک شروع کنید. بخش عمده ای از نارضایتی از محل کار این است که افراد احساس بی احترامی می کنند و فکر می کنند صدایشان شنیده نمی شود.

در زمینه رهبری، نفوذ عبارت است از ترغیب دیگران به تفکر و عملکرد متفاوت به نحوی که به نفع خود، مدیر، سازمان و در نهایت کاربر نهایی محصول یا خدمات، مشتری باشد که مطمئناً به معنی دستکاری یا نیرنگ نیست.

تعریف چهار استراتژی نفوذ بیکر

4 استراتژی نفوذ بیکر چهار روش متقاعدسازی متفاوت است که می تواند برای اهداف مختلف مورد استفاده قرار گیرد. استراتژی های بیکر به دو سبک اصلی و دو رویکرد تقسیم می شود. سبک های فشار بیشتر شامل روش های اثبات کننده ای برای اثبات یک نکته می باشند. در مقابل، سبک های کشش شامل استفاده از تاکتیک های متقاعدسازی ظریف تر است. رویکرد منطقی مستلزم استفاده از حقایق و ارقام سخت برای ارائه منطقی به منظور استدلال فرد است. همچنین یک فرد می تواند از رویکرد احساسی استفاده کند که شامل بازی با احساسات افراد می شود تا آن ها را در استدلال خود متقاعد کند. سبک ها و رویکردها برای ایجاد ترکیب های مختلف تاکتیک ها استفاده می شود. برای استفاده موثر از استراتژی های بیکر، فرد باید بتواند موقعیت را به طور دقیق ارزیابی کند تا مشخص شود کدام استراتژی مناسب تر است.

نفوذ، قدرتی است که مردم را متقاعد می کند به آنچه می خواهند یا با رضایت خود با این روند موافقت می کنند. دامنه استراتژی کسب و کار عبارت است از تأثیرگذاری یک فرایند بر بسیاری از فرایندهای کسب و کار و نزدیک شدن به شرایط موجود به گونه ای که در آن قرار دارد. سبک هشدار دهنده شیوه قاطعانه و قوی تری برای بیان دیدگاه ها است و سبک کششی نشان دهنده رویکرد غیرمستقیم برای ترغیب سایر فرایندهای نفوذ است. با ترکیب این سبک ها، چهار اصطلاح مختلف برای تجزیه و تحلیل روند تجارت ارائه شد.

استفاده از استراتژی نفوذ بیکر

چگونه بر مردم تأثیر بگذارید تا ایده های شما را با میل و اخلاق بپذیرند؟

تأثیرگذاری، قدرتی است که باعث می شود افراد دیگر با نظرات شما موافق باشند یا آن ها را وادار به انجام دادن خواسته و آنچه شما می خواهید انجام شود، کنید.

چند دلیل قانع کننده در مورد اینکه چرا ایده شما باید اجرا شود مشخص کنید.

دکتر مارتین لوتر کینگ در حالی که با سخنرانی نمادین خود یک نسل از مردم را تحت تأثیر قرار داد، گفت: “من یک رویا دارم.” او یک انگیزه برتر بود که با تفکر و توانایی خود در ایجاد چشم انداز قانع کننده از آینده، افراد را تحت تأثیر قرار داد. او یک فرد تأثیرگذار بود.

توانایی تأثیرگذاری بر افراد یکی از بزرگترین ویژگی هایی است که برای موفقیت می توانید داشته باشید. دکتر تیم بیکر در کتاب خود تحت عنوان New Influencing Toolkit توضیح می دهد که دو نوع سبک تأثیرگذار وجود دارد، فشار و کشش. روش اول یک راه مستقیم برای بیان نقطه نظر شما است و دومی یک روش بسیار ظریف است. هر دو سبک را می توان با رویکرد احساسی و منطقی ترکیب کرد. وی در ادامه این مورد را در چهار استراتژی توصیف می کند، که آن ها را “چارچوب تأثیرگذار” می نامد. هر یک از این استراتژی ها می توانند بسیار موثر باشند وقتی در موقعیت مناسب ترسیم شوند.

شرح چهار استراتژی نفوذ بیکر

4 استراتژی نفوذ بیکر شامل چهار ترکیب استراتژی متقاعدسازی است. به این ترتیب، فردی که از استراتژی خاصی استفاده می کند یکی از چهار هویت را در نظر می گیرد: محقق، حساب گر، محرک و مشارکت کننده.

محقق: این استراتژی اقناع ترکیبی از سبک فشار و رویکرد منطقی است. این رویکرد مستلزم بحث بسیار دقیق و گاه پرخاشگرانه موضوعی به روش بسیار دقیق است. علاوه بر این، برای هر نکته ای که ذکر شد، افراد حقایق یا داده های خاصی برای پشتوانه استدلال های خود دارند. هرچه جزئیات بیشتری در بحث وجود داشته باشد، معتبرتر به نظر می رسد.

حساب گر: این تاکتیک شامل ادغام سبک کشش با رویکرد منطقی است. فردی که از این سبک استفاده می کند رویکردی قاطعانه تر اتخاذ می کند و در عوض با برجسته ساختن بخش های سازنده استدلال ها و نکات غیر منطقی حریف، نکات خود را مورد بحث قرار می دهد. این افراد همچنین از داده ها برای حمایت از استدلال های خود در صورت امکان استفاده می کنند.

انگیزه دهنده: مخلوط کردن سبک فشار با رویکرد احساسی، تاکتیک انگیزه دهنده را به ارمغان می آورد. مانند یک سخنران الهام بخش. هنگام تلاش برای متقاعد کردن دیگران در مورد سودمندی یک مفهوم، انگیزه از یک رویکرد احساسی استفاده می کند که از ارزش های مهم اجتماعی و بشردوستانه مانند شخصیت و اخلاق استفاده می کند.

همکار: آخرین نوع متقاعدسازی ترکیبی از سبک کشش با رویکرد احساسی است. به طور خاص، همکاران با گنجاندن احساسات افراد در فرایند تصمیم گیری، آن ها را درگیر می کنند.

در نهایت، با استفاده از روش های ذکر شده در بالا می توانید به عنوان کارمند یا مدیر تاثیر گذاری و ارتباط اجتماعی خوبی در سازمان خود داشته باشید. با ما در ارتباط باشید تا از به روز ترین مقالات آموزشی بیزینس کوچینگ مطلع شوید.

دیدگاهتان را بنویسید