ترس از تغییر را شکست دهید

فکر به تغییر شما را با وحشتی فلج کننده مواجه می کند و با این حال فکر به یک سال دیگر در وضعیت زندگی فعلی شما به همان اندازه ترسناک است؟

در این وضعیت پر از ترس و وحشت، چگونه به جلو حرکت می کنید؟ با کمک یک شغل حرفه ای.

ماجرا را با یک داستان برایتان شفاف می کنم.

او در یک دوراهی بود: در کار فعلی بازاریابی خود بیچاره و کم ارزش بود و در عین حال موقعیت شغلی بهتر در شرکت دیگری به او پیشنهاد شده بود.

او از پذیرفتن نقش جدید و گیر افتادن در آنجا ترسیده بود. مطمئناً باید حداقل یک سال بماند تا خود را حرفه ای نشان دهد. اگر در این فاصله از تغییر شغل خود منصرف شود چه؟ این یک دام به نظر می رسید. اگر این پیشنهاد شغلی آزمایشی بر تعهد او برای یافتن شغلی بود که دوست داشت، چه می شد؟

او همچنین از عدم استفاده از آن فرصت می ترسید، از اینکه فرصت ترک شرکتی را که برای او ارزشی قائل نیستند و جایی که با گذشت هر هفته خود را کوچکتر و غمگین تر می دید از دست بدهد نگران بود.

اما او مجبور بود در چند روز آینده تصمیمی بگیرد و از ترس احساس ضعف می کرد.

ترس از تغییر را شکست دهید

اگر به فکر تغییر کار هستید، احتمالاً با ترس نیز آشنا هستید.

ترس از رفتن وجود دارد از ایجاد تغییر. ترس از شکست، ترس از احمق به نظر رسیدن. ترس از ناشناخته ها و پشت سر گذاشتن زندگی ای که در آن خیلی سرمایه گذاری کرده اید.

و همچنین ترس از عدم اقدام وجود دارد. ترس از بازگشت با حسرت به کار قبلی خود.

شاید در این حالت گیر کرده اید و در برابر دو گزینه به یک اندازه ترسناک و طاقت فرسا دارید. شما این همه انرژی مصرف می کنید و به هیچ جایی نمی رسید.

شاید دیده اید که شب نخوابیده اید و به سقف خیره شده اید و در سر خود حلقه هایی می دوید. یا شاید شما متوجه شده باشید که وقتی تغییر شغل شما به ذهن شما خطور می کند، معده شما سفت می شود و سرتان آنقدر پر سر و صدا می شود که فکر کردن در آن سخت است. شما ساعت ها وقت خود را صرف مثبت و منفی خود می کنید و سعی می کنید منطقی باشید، اما به نظر نمی رسد در مورد این موضوع منطقی باشید.

زندگی با این ترس بسیار سخت است. ناامیدکننده است و گیج کننده است و احساس می کنید که هرگز پایان نخواهد یافت.

و همچنین نشانه این است که در تغییر شغل خود به نقطه اوج رسیده اید.

ما  زاویه دیگری از ترس را کشف کردیم و راهی برای حرکت با قدرت در مقابل این ترس فلج کننده.

من می خواهم آن را با شما به اشتراک بگذارم. این چیزی است که ما پیدا کردیم:

ترس شما ابزاری برای دانستن بیشتر است

“قاعده کلی ما را بخاطر بسپارید: هرچه ترس ما از کار یا تماس بیشتر باشد، می توان اطمینان بیشتری از انجام این کار داشت. بنابراین، هرچه ترس بیشتری نسبت به یک شرکت خاص داشته باشیم، اطمینان بیشتری نسبت به آن داریم این کار برای ما و رشد روح ما مهم است. “

ترس وقتی ایجاد می شود که مسئله مهمی در میان باشد.

در ابتدایی ترین شکل، برای محافظت از گرانبهاترین دارایی شما بوجود می آید: جان شما.

بنابراین منطقی است که وقتی به تغییر یک عنصر اصلی زندگی، معیشت، درآمد و هویت خود فکر می کنید، ترس ناگزیر سر و صدا می کند. سر و صدا و محافظت کننده خواهد شد، بله، کمی سرسخت است.

ترس شما برای مراقبت از شما طراحی شده است.

و همچنین هنگامی که می خواهید مسیر خود را برای تغییر شغل خود تغییر دهید، یک معدن طلا در اختیار دارید.

چرا؟

زیرا اگر ترس نشانه این است که چیز گرانبهایی روی میز دارید، پس می توانید از آن به عنوان قطب نما استفاده کنید.

اگر حضور نداشته باشد، کاری انجام نمی دهید که واقعاً برای شما مهم باشد.

کسی دوست ندارد وقتی صحبت از تصمیم شغلی بهتر می شود احساس ناراحتی کند. اما همچنین می توان تشخیص داد که ناراحتی به عنوان نشانه استفاده از چیزهای گرانبهای در زندگی ما استفاده می شود.

هر چقدر احساس سردرگمی بیشتری نسبت به آنچه که ممکن است بخواهد در زندگی حرفه ای خود انجام دهد احساس می کرد، می دانست که گفتگوهای درستی را انجام می دهد.

وجود ترس او نور هدایت کننده او برای رشد بود و نشانه ای بود که او به سمت چیزی که مهم بود در حرکت بود.

و این برای شما هم صدق می کند.

هر چه دید شما واضح تر باشد، قطب نمای شما قویتر می شود.

“ترس فشار می آورد تا زمانی که بینایی واضح شود.”

او هیچ ایده ای از نظر عنوان شغلی یا حتی یک صنعت در این سال نمی دانست.

از او پرسیدم که چه اتفاقی برایش افتاده که باعث ایجاد تغییر در زندگی اش و تعهدش تا پایان امسال شده است؟ بدون هیچ تردیدی به من گفت:

“من می خواهم از کاری که انجام می دهم احساس هیجان داشته باشم. من می خواهم درک درستی از آنچه دوست دارم انجام دهم داشته باشم و می خواهم خودم را ببینم و احساس کنم که در حال انجام عملیاتی هستم که آن را در زندگی ام واقعی جلوه می دهم”

او برای چند دقیقه درمورد جایی که می خواست به آنجا برسد صحبت کرد و با هر کلمه ای که لبهایش را تر می کرد می توانستم صدای آرام شدن او را بشنوم. تنش صدای او را ترک کرد. او شروع به آرامش، اعتماد به نفس و الهام گرفتن کرد.

ترس را باید شکست داد

هرچه بیشتر آنچه را که متعهد به دستیابی به آن هستید بیان کنید، ترس بهتر می تواند به شما در رسیدن به آنجا کمک کند.

چرا؟

با هر موقعیتی که در آن قرار دارید، هر تصمیمی که باید بگیرید، می توانید از ترس و تعهد خود برای نقشه مسیر خود استفاده کنید.

ترس شما “فشار” شماست. تعهد شما “کشش” شماست. براساس مسیری که شما را ترس و تعهد راهنمایی می کند، شما مسیریابی، تصمیم گیری و صحیحی می کنید.

او از اضطرابی که احساس می کرد فلج شده بود. هر عملی ممکن بود خطر “اشتباه”، “خطرناک” یا “دردناک” بودن را به همراه داشته باشد.

و با این حال، به محض اینکه او تعهد خود را برای این سالش به وضوح بیان کرد، احساس کشش می کرد. اون میدونست که باید چکار کنه. او باید کار جدید را بر عهده می گرفت.

بله، او ترسیده بود و بله، ترسیدن ناراحت کننده بود. اما او همچنین دید زیبایی از مکانی که می خواست به آنجا برسد داشت.

و اگر او قصد داشت از این دید محافظت کند، در این کار تعهد بزرگی داشت: ترس از این که مدت طولانی جنگیده بود …

بگذارید ترس شما کار خودش را بکند.

“هیچ چیز قدرتمندتر از ذهن ساخته شده نیست.”

او حاضر نبود اجازه دهد هر چیزی مانع دید او شود. به هر ترتیب، اواخر سال، او می خواست در مسیر تغییر شغل به چیزی خوب باشد.

او فهمید که ترس او اکنون می تواند متحد او در محافظت از این تعهد شود.

این همان چیزی است که ترس برای آن طراحی شده است، درست است؟ برای ایمن نگه داشتن مواردی که بیشترین اهمیت را دارند؟ و این در واقع یک چیز خوب است. ما می خواهیم این کار تغییر شغلی را با خیال راحت انجام دهیم.

بنابراین، بگذارید بترسید این کار وظیفه خود را انجام می دهد، در حالی که شما وظیفه خود را انجام می دهید.

اگر فضایی برای کار ایجاد کنید که ترس شما برای انجام آن است، کیفیت متفاوتی به خود می گیرد.

او شغل جدید را انتخاب کرد. پول اضافی و یک فضای جدید فضای تازه ای به او می بخشد که از آنجا می تواند به تغییر شغل خود نزدیک شود.

اما هنگامی که تصور کرد پیشنهاد کار را پذیرفته است، احساس کرد ترس او شروع به هم زدن معده اش می کند.

ترس او داشت اعلام حضور می کرد. ترس او چه بود که به او هشدار می داد مراقبش باشد؟ کجا خطری برای تعهد وی وجود داشت که باید مراقب آن باشد؟

این مقاله را از دست ندهید : توسعه فردی مسیری برای رسیدن به هدف و موفقیت های زندگی

او فهمید که ترس او در حال نشان دادن است، زیرا در کار جدید این خطر وجود دارد که او شتاب خود را از دست بدهد و از تغییر شغل خود منصرف شود. ناراحتی فعلی او در کار انگیزه بزرگی برای ایجاد تغییر بود. اگر موقعیت جدیدی راحت تر می گرفت، باید اطمینان پیدا می کرد که در آنجا گیر نمی افتد.

او لیستی از تمام مواردی را که برای اطمینان از آنها قبل از پذیرش پیشنهاد کار لازم بود، تهیه کرد:

پاداش باید همان چیزی باشد که وی درخواست کرده بود

برای اطمینان از تطابق مقادیر، گفتگوی مستقیم با کارفرمای جدید بالقوه وی مفید خواهد بود

او به ساختاری نیاز داشت تا بتواند او را بر تغییر شغل متمرکز کند.

ترس از بین نرفته بود، اما او از آنچه برایش طراحی شده بود استفاده كرد: برای محافظت از آنچه برایش مهمترین بود.

اگر از ترس فلج شده اید، سعی کنید از آن برای هدایت مسیر خود استفاده کنید.

ترس خود را نامگذاری کنید. ببینید از چه می ترسید؟ آن را بنویسید و به آن صدا دهید.

تعهد خود را بیان کنید. آرزوی عمیق و مهمی که ترس شما به آن وابسته است چیست؟ ترس شما می تواند از چه دید یا رویایی محافظت کند؟

تصور کنید ترس شما در واقع هوشیاری است. در حالی که از آنچه متعهد هستید محافظت می کنید، چه اقداماتی می توانید انجام دهید تا با خیال راحت به سمت هدف خود پیش بروید؟ چگونه می توانستید ترس و تعهد خود را همزمان رعایت کنید؟

شما در حال حاضر در معرض خطر نیستید. اگر احساس ترس دارید، نگاهی به اطراف خود بیندازید. شما خوب هستید و به احتمال زیاد، اقدام بعدی برای انجام آن نیز خطرناک نیست. هر بار یک قدم به سمت هدف خود بردارید. به ترس و بینایی خود گوش فرا دهید و به آنها اجازه دهید تا اقدام کوچک بعدی شما را راهنمایی كنند. ذره ذره، به آنجا خواهید رسید.

وقتی به تغییر شغل خود فکر می کنید از چه چیزی می ترسید؟ و چگونه می توانید از این ترس برای راهنمایی مراحل بعدی خود استفاده کنید؟ با گذاشتن نظرات در ادامه به ما اطلاع دهید!

محمدرضا سلطانی به عنوان یک بیزینس کوچ حرفه ای در کنار شماست تا با خیالی آسوده مسیر شغلی بی نظیری برای خودتان رقم بزنید.

دیدگاهتان را بنویسید