تئوری قدرت فرنچ و ریون

فرنچ و ریون چیست؟

تئوری قدرت فرنچ و ریون نوع دیگری از فلسفه رهبری است.

دیدگاه فرنچ و ریون نکته ی مهمی درباره نوع رهبری ارائه نمی دهد. در عوض، اساس قدرت یک رهبر را بررسی می کند.

نظریه فرنچ و ریون:

منابع اصلی قدرت رهبر را طبقه بندی می کند.

درک پیروان  آن ها را از موقعیت و ویژگی های رهبر را تحلیل می کند.

نشان می دهد که چگونه این برداشت ها بر قدرت رهبر تأثیر می گذارد.

گفته می شود اگر پیروانی نداشته باشید نمی توانید رهبر باشید. پیروان باید قدرت رهبر را بپذیرند.

این تفکر باعث شد تا دانشگاهیان در قرن گذشته بخواهند بفهمند چرا مردم اجازه می دهند توسط برخی رهبران هدایت شوند نه توسط یک دیگر. این تحقیقات خاص با هدف “منابع قدرت یک رهبر” و رابطه بین آن ها و پیروان آن ها انجام شده بود.

انواع قدرت

روانشناسان اجتماعی، فرنچ و ریون، پنج نوع قدرت رهبری را شناسایی کردند که آن ها را تحت دو عنوان گروه بندی کردند:

موقعیتی – سه منبع تغذیه

شخصی – دو منبع تغذیه

قدرت موقعیتی

1- قدرت پاداش – قدرتی مبتنی بر این ایده که رهبر توانایی لازم را دارد و اگر پیروان دستورالعمل های وی را اجرا کنند پاداش های ارزشمندی اعطا می کند.

2- قدرت اجباری – قدرتی ناشی از این ایده است که رهبر می تواند کسانی را که دستورات وی را اجرا نمی کنند مجازات کند و آن ها را مجازات خواهد کرد.

3-  قدرت مشروع – قدرتی که از عنوان شغلی یا موقعیت شخصی در سلسله مراتب سرچشمه می گیرد. موقعیتی که به آن ها حق صدور دستور می دهد.

قدرت شخصی

4- نیروی خبره – قدرتی که از داشتن دانش، تخصص یا تجربه برتر مربوط به وظیفه یا چالش پیش روی گروه حاصل می شود.

5- قدرت مرجع – قدرتی که از ویژگی های شخصیت رهبر، زمینه، تصویر، حضور اجرایی یا کاریزما ناشی می شود.

قدرت واقعی رهبران در اعطای پاداش، مجازات یا صدور دستور (قدرت موضعی) مورد بحث قرار می گیرد اما به اندازه اعتقاداتی که پیروان نسبت به آن ها دارند قابل توجه نیست.

حتی اگر آن ها واقعاً قدرت پاداش دادن، تنبیه یا كنترل دیگران را نداشته باشند، می توانند نقش مهمی در سازمان داشته باشند.

همین امر در مورد دو روش از قدرت شخصی صدق می کند – قدرت خبره و قدرت ارجاع. رهبر ممکن است از مهارت بالاتری برخوردار نباشد، اما اگر پیروان او باور داشته باشند، حداقل برای مدتی به او قدرت می دهند.

زمینه پنج شکل قدرت

روان شناسان اجتماعی جان آر. پی. فرنچ و برترام اچ. ریون در سال 1959 مطالعات قابل توجهی در مورد قدرت انجام دادند.

آن ها اظهار داشتند که قدرت به پنج شکل جداگانه و متفاوت تقسیم می شود. همانطور که می دانیم، قدرت و رهبری ارتباط تنگاتنگی دارند. این مفهوم نشان می دهد که چگونه اشکال مختلف قدرت بر رهبری و موفقیت فرد تأثیر می گذارد.

فرنچ و ریون در رهبری چیست

پنج شکل قدرت کدامند؟

جان فرنچ و برترام ریون اشکال زیر را معرفی کردند:

قدرت اجباری، مشروع و مرجع

پاداش قدرت

نیروی خبره

1. قدرت اجباری

این شکل از قدرت مبتنی بر ایده اجبار است. این بدان معناست که شخصی مجبور به انجام کاری برخلاف میل خود است. هدف اصلی اجبار، انطباق است. این شکل از قدرت نشان می دهد که چه اتفاقی می افتد که عدم انطباق حاصل می شود.

این شکل از قدرت اغلب به مشکلاتی منجر می شود. در بسیاری از موارد از این شکل قدرت سواستفاده می شود. قدرت اجباری می تواند منجر به رفتار ناسالم و عدم رضایت در کار شود. رهبرانی که از این سبک رهبری استفاده می کنند، در سبک های مدیریتی خود به تهدیدها تکیه می کنند. اغلب این تهدیدها مربوط به اخراج یا تنزل مقام است.

2. قدرت پاداش

این نوع قدرت شامل توانایی افراد در واگذاری مواردی است که نمی خواهند انجام دهند و به آن ها پاداش می دهد. از نظر مدیران در یک سازمان، این یک راهکار محسوس است که نتایج خوب زیردستان خود را به روشی مثبت ارزیابی یا پاداش دهند.

این شکل از قدرت مبتنی بر این ایده است که ما به عنوان یک جامعه بیشتر تمایل داریم که کارهایی را به خوبی انجام دهیم که در ازای این کار چیزی بدست آوریم.

مشکل این شکل از قدرت این است که وقتی پاداش برای دیگران ارزش درک کافی را نداشته باشد، قدرت تضعیف می شود. یکی از موارد ناامیدکننده هنگام استفاده از پاداش این است که اگر بخواهند همان تأثیر را داشته باشند، اغلب باید پاداش بزرگ تر از دفعه قبل باشد. حتی در این صورت، وقتی به طور منظم به آن ها پاداشی اعطا می شود، کارمندان ممکن است ازاین روند سیر شوند و در نتیجه، اثربخشی خود را از دست می دهند.

3. قدرت مشروع

این شکل از قدرت توانایی پیوند دادن برخی احساسات تعهد یا مفهوم مسئولیت را به مدیریت می دهد. پاداش دادن و مجازات کارکنان می تواند به عنوان یک قسمت قانونی از نقش رسمی یا منصوب رهبری شناخته شود.

به محض اینکه شخصی موقعیت یا عنوان خود را از دست داد، به راحتی می توان بر این شکل قدرت غلبه کرد. این قدرت نوعی ضعف برای ترغیب و اقناع افراد دیگر است.

4. قدرت مرجع

این شکل از قدرت در مورد مدیریت مبتنی بر توانایی ارائه احساس پذیرش یا تأیید شخصی است. رهبر در این شکل از قدرت اغلب به عنوان یک الگو دیده می شود. با قدرت آن ها اغلب با تحسین یا جذابیت رفتار می شود.

این قدرت از شخصی سرچشمه می گیرد که بسیار مورد پسند واقع می شود و افراد به نوعی با آن ها به شدت هویت می گیرند. رهبري كه قدرت ارجاع دارد، غالباً از اطرافیان  خود به خوبي قدرداني مي كند و از اين رو تمايل دارد تا نفوذ زيادي داشته باشد.

در ترکیب با سایر اشکال قدرت، می تواند بسیار مفید باشد. افراد مشهور اغلب این شکل از قدرت را در جامعه دارند، اما به دلیل شرایط خاص، قدرت زیادی را نیز از دست می دهند.

5. قدرت خبره

این شکل از قدرت بر اساس اطلاعات، دانش یا تخصص عمیق است. این رهبران غالباً از هوش بالایی برخوردارند و به قدرت خود در انجام چندین نقش و مسئولیت سازمانی اعتماد دارند. این توانایی آن ها را قادر می سازد تا قدرت پاداش را در حالت مناسب ترکیب کنند.

واقعیت این است که اگر شخصی تخصص خاصی در سازمان داشته باشد، اغلب می تواند کارکنان را که به آن ها اعتماد و احترام دارند ترغیب کنند تا کارهایی را برای آن ها انجام دهند. این تخصص بسیار مورد استقبال قرار گرفته و اساس این نوع رهبری را تشکیل می دهد.

شما چی فکر می کنید؟ آیا شما پنج شکل قدرت را تشخیص می دهید؟ آیا این اشکال قدرت در عمل قابل اجرا است یا موارد اضافی وجود دارد؟ به نظر شما عوامل موفقیت برای رهبری خوب چیست؟ به نظر شما انواع کوچینگ خصوصا لایف کوچینگ هم می تواند در شیوه های رهبری تاثیر داشته باشد؟

برای درک بهتر از رهبری و آموزش سیستم سازی با ما در ارتباط باشید تا شما هم به کمک محمدرضا سلطانی، بیزینس کوچ حرفه ای یکی از بهترین رهبرهای در حال حاضر باشید.

دیدگاهتان را بنویسید