تئوری مسیر-هدف در رهبری

سرپرستان و مدیران بخش های مختلف باید در نقش های خود حرفه ای و موثر باشند تا به کارمندان خود راهنمایی و مشاوره ارائه دهند.

در این مقاله از مقالات آموزشی بیزینس کوچینگ ، به بررسی تئوری مسیر-هدف و مزایای آن می پردازیم.

برای اینکه کارمندان در مسیر رسیدن به اهدافشان قدم بردارند، استراتژی های مختلفی لازم است.

کاملاً بدیهی است که کارمندانی که بیشتر مورد قدردانی و تحسین قرار می‌گیرند، متعهدتر نیز خواهند بود. نحوه ی رفتار با کارکنان در دستیابی به اهداف و سرعت رسیدن به آن بسیار مؤثر است. تئوری مسیر-هدف بر این نکته تمرکز دارد که چگونه رهبران کارمندان خود را برای دستیابی به اهداف خود برمی انگیزند.

تئوری مسیر-هدف رهبری چیست؟

تئوری مسیر-هدف بیان می کند که رفتار یک رهبر مشروط به رضایت، انگیزه و عملکرد کارکنان است. جایگاه مدیر به عنوان راهنمای کارمندان برای انتخاب بهترین مسیرها برای رسیدن به اهداف خود و همچنین اهداف شرکت در نظر گرفته می شود. وظیفه رهبر کمک به کارمندان در دستیابی به اهداف و ارائه مسیر و پشتیبانی لازم برای اطمینان از سازگاری اهداف آن ها با اهداف سازمان است. در این تئوری مسیر-هدف رهبران باید انعطاف‌پذیر باشند و سبک خود را بر اساس شرایط تغییر دهند.

تئوری مسیر-هدف در سال 1971 در ذهن رابرت هاوس متولد شد. نظریه او این بود که ویژگی های رهبران خوب از نظر کارمندان متفاوت است و اقدامات آن ها با نیازها، انگیزه ها و عملکرد تیمشان سازگار است. یک رهبر خوب به اعضای تیم کمک می کند تا هم اهداف خود و هم اهداف سازمان را درک کنند و سپس راهی برای دستیابی به هر دو پیدا کنند. در این تئوری رهبران خوب بسته به کارمند و شرایط، از سبک های مدیریتی متفاوتی استفاده می کنند.

برای مثال، فرض کنید اعضای تیم شما شغل خود را دوست دارند اما وظایف خود را مبهم می دانند. این وضعیت به رهبری نیاز دارد که انتظارات خود را بیان کند و به آن ها نشان دهد که چگونه وظایف خود را انجام دهند. زمانی که کارکنان عمیقاً در کار خود مهارت داشته باشند، رهبران با همکاری و مشارکت دادن آن ها در تصمیم گیری ها، نتایج بهتری به دست می آورند. اگر وظایف استرس زا یا ناخوشایند باشند، پشتیبانی و حمایت چند برابری رهبر نقش ضروری پیدا می کند.

پیشنهاد میکنم بخوانید: راهکار های افزایش مهارت های رهبری

نحوه استفاده از نظریه مسیر-هدف

در اینجا چند استراتژی مختلف برای نحوه استفاده از سبک های تئوری مسیر-هدف آورده شده است.

استراتژی های دستیابی

استراتژی های دستورالعمل

استراتژی های حمایتی

استراتژی های مشارکتی

استراتژی های دستیابی

برای موفقیت در این رویکرد، رهبران باید به توانایی تیم خود برای غلبه بر موانع، اعتماد کامل نشان دهند. فهرستی از اهدافی که می‌خواهید به آن ها دست پیدا کنید، تهیه کنید و یک بازه زمانی را در نظر بگیرید. اطمینان خود را از دست یافتنی بودن هدف ابراز کنید، حتی اگر بازه ی زمانی محدودی برای آن وجود داشته باشد. تکمیل اهداف را به یک هدف بالاتر یا پروژه یا اولویت خاص گره بزنید.

این سبک رهبری اغلب برای کارمندانی که به راحتی کار خود را انجام می دهند بهترین نتیجه را خواهد داشت. همچنین برای کارمندانی که به توانایی‌های خود باور زیادی دارند، این سبک بهترین نتیجه را خواهد داشت. این سبک در محیط های کاری حرفه ای که زمینه علمی یا فنی یا فروش دارند، بیشترین تاثیر را دارد.

راهبردهای دستورالعمل

از آنجایی که این سبک رهبری وظیفه‌ محور است، رهبر بایستی دستورالعمل‌ها، اهداف و استانداردهای عملکردی دقیقی را ارائه دهد. اهداف بزرگتر باید به مراحل کوچکتر تقسیم شوند. هنگامی که از این سبک رهبری استفاده می کنید، ممکن است بخواهید از پاداش هایی برای دستیابی به موفقیت استفاده کنید، به ویژه زمانی که کارمندان به نقاط عطف خود می رسند. این سبک برای کارمندانی که ساختار و دستورالعمل را ترجیح می دهند یا دارای یک منبع کنترل خارجی هستند، نتایج خوبی را به همراه دارد، به این معنی که معتقدند عوامل خارجی مسئول رویدادهایی هستند که برای آن ها رخ می دهند. همچنین برای کارمندانی که به توانایی های خود اعتماد ندارند نیز پیشنهاد خوبی است.

استراتژی های حمایتی

با این سبک رهبری، رهبران نگرانی خود را در مورد نیازهای کارکنان نشان می دهند و می خواهند تمام تلاش خود را برای کمک به کارکنان برای رسیدن به اهدافشان انجام دهند. این استراتژی در موقعیت هایی که روابط و وظایف از نظر جسمی یا روانی چالش برانگیز هستند، بیشترین تأثیر را دارد. رهبران حامی باید بر ایجاد یک محیط گرم و دوستانه تمرکز کنند و در صورت بروز مشکل یا نگرانی به کارکنان نشان دهند که از آن ها حمایت می کنند.

استراتژی های مشارکتی

با استفاده از این نظریه مسیر-هدف، کارکنان می توانند در تعیین اهداف و تصمیم گیری های مهم شرکت کنند. به طور منظم با کارمندان ملاقات کنید تا در مورد اهداف سازمان بحث کنید و با هم یک استراتژی برای چگونگی دستیابی به آن اهداف، ارائه دهید. کارکنان را تشویق کنید تا در مورد پیشرفت سازمان به شما بازخورد بدهند تا در صورت لزوم، تغییراتی ایجاد شود.

به منظور ایجاد استراتژی های مرتبط، محمدرضا سلطانی ، بیزینس کوچ حرفه ای ، راهکار های ویژه ای را به شما پیشنهاد می دهد.

نقش مشارکت در تئوری مسیر-هدف

سایر مزایای آن عبارت است از:

1- غلبه بر چالش ها و موانع

چالش‌ها و موانع در محیط کار اجتناب‌ناپذیر هستند، به همین دلیل است که باید برای دوری از آن‌ ها استراتژی های لازم اجرا شوند. با فراهم کردن ابزارهای لازم کارکنان مطمئن می شوند که چیزی مانع از موفقیت سازمانی نمی شود.

2- دستیابی به هدف

رهبری موثر نه تنها کارکنان را در جهت درست به سمت اهدافشان راهنمایی می کند، بلکه از رهبران نیز می خواهد که از همان ابتدا در شناسایی اهداف و مقاصد کارمندان شراکت کنند. اهداف باید قابل دستیابی باشند، به این معنی که باید واقع بینانه و قابل اندازه گیری باشند.

3- افزایش بهره وری و انگیزه کارکنان

رهبران مؤثر اهمیت پاداش و شناخت کارکنان را از طریق ارائه مشوق ها و انگیزه های درونی درک می کنند. در اصل، این کار برای سوق دادن کارکنان به سمت موفقیت و رسیدن به حداکثر پتانسیل خود به نفع کل سازمان است. گیمیفیکیشن یک استراتژی است که به طور گسترده توسط سازمان ها به کار گرفته شده است تا تعامل و اطلاعات فراگیران را به میزان قابل توجهی افزایش دهد.

4- افزایش اعتماد کارکنان

با تئوری مسیر-هدف هنگامی که سطح اعتماد کارکنان افزایش می یابد، موانع احتمالی ایجاد شده شکسته می شوند و در نتیجه تمایل به یادگیری بیشتر دارند. تئوری مسیر-هدف این امکان را از طریق رویکرد رهبری مشارکتی فراهم می‌کند، که به موجب آن کارکنان پس از دریافت اعتماد به نفس، مسیر آموزشی شخصی خود را کنترل می‌کنند. افزایش اعتماد به نفس را می توان با تایید مداوم رهبران، تمجید از کار خوبشان و ارائه بازخورد مکرر به دست آورد.

با کسب مهارت های بیزینس کوچینگ نیز خواهید توانست مهارت های مدیریت و رهبری را بیاموزید.

در نهایت، بر طبق این تئوری، رهبران عملکردی پویا دارند و می‌توانند سبک خود را با توجه به شرایط تنظیم کنند. اگر علاقه مند به کسب اطلاعات بیشتر درباره ی سایر نکات رهبری هستید، با ما در ارتباط باشید.

دیدگاهتان را بنویسید