حل چالش های کسب و کار توسط مدیران

حل چالش های کسب و کار توسط مدیران

سال ها تجربه ما در حوزه بیزینس کوچینگ و مدیریت، به ما نشان داده است که سازمان و یا کسب و کار مانند یک موجود زنده و بسیار پیچیده است.

این یعنی که کسب و کار مانند بدن انسان از بخش های متفاوتی ساخته شده است که باید باهم و در کنار هم برای رسیدن به یک هدف مشخص تلاش کنند. دقیقاً مثل بدن انسان! پس کسب و کار مثل یک موجود زنده است و قطعا دچار مشکلاتی هم می شود و باید درصدد حل چالش های کسب و کار هم باشیم.

بدن انسان یک کل منسجم و یکپارچه است که همه ‌ی اجزای آن با یکدیگر کار می ‌کنند تا به یک هدف همگانی دست پیدا کنند و آن هدف واحد، هیچی نیست جز عملکرد درست بدن برای تجربه کردن یک زندگی لذت بخش و آرام.

پس می توان گفت که سازمان یا کسب و کار هم دقیقاً مانند بدن انسان، یک کل واحد و هماهنگ است که همه‌ ی اجزای آن با هم کار می ‌کنند برای اینکه یک هدف واحد و مشخص تحقق یابد. هدف یک سازمان، چیزی نیست به جز ارزشی که به مشتریانش ارائه می دهد.

اگر بخواهیم بهتر بگوییم، تمامی بخش ‌های مختلف یک سازمان مانند بخش تولید، مالی، فناوری اطلاعات، بازاریابی و فروش، پشتیبانی، منابع انسانی و سایر بخش های متفاوتی که در یک کسب و کار می‌ تواند وجود داشته باشد، با هم کار می‌ کنند تا بتوانند ارزشی را که در برنامه ریزی کسب و کارشان وعده داده شده است را به مشتریان ارائه دهند.

اگر هر کدام از بخش های کسب و کار به هر علتی عملکرد پایینی را از خود نشان دهد نهایتا بر روی کیفیت بازدهی سازمان تاثیر منفی میگذارد. به عبارت دیگر، ارزش ارائه شده به مشتری با قول اولیه ای که برند داده در تضاد خواهد بود.

رویکردهای موثر برای رفع مشکلات سازمان ها

پس با توجه به مطالبی که تا اینجا گفتیم، نتیجه می گیریم که برای حل مسائل و چالش های یک کسب و کار هیچ راهی جز نگاه کردن به آن مسائل، به صورت یکپارچه وجود ندارد. این بهنی زمانی که کسب و کار دچار مشکل و یا چالشی می شود، باید عارضه یابی با رویکردی کل نگر انجام دهیم که می تواند توسط یک مشاور کسب و کار انجام شود.

به عبارت دیگر برای اینکه متوجه ریشه اصلی چالش یا چالش های سازمان بشویم، باید تمام سازمان را به صورت کلی زیر ذره بین بازبینی قرار دهیم تا بتوانیم ریشه اصلی مشکل را درک کنیم. فراموش نکنید که معمولا چالش هایی که کسب و کارها با آن مواجه هستند، با درمان یک بخش، کامل درمان نمی شود.

چرا؟ چون مشکلات سازمان ها، ریشه های بسیاری دارند و باید راه حل های مختلف را بررسی کنیم تا به راه حل نهایی برسیم.

مثلا تصور کنید یک کسب و کار، برای ارائه خدمات پشتیبانی پس از فروش خودش، با نارضایتی زیادی از سوی مشتریانش مواجه شده است. در بررسی های اول احتمال دارد مدیران سازمان ریشه چالش را در همان بخش پشتیبانی خود جستجو کنند. اما نارضایتی می تواند علت های دیگری هم داشته باشد.

مثلا ممکن است فرآیند تولید و یا حتی کنترل کیفیت دچار مشکلی شده باشد که مشتریان ناراضی را بوجود آورده است. یا شاید هم این باشد که استراتژی کلان بازاریابی کسب و کار به خوبی برنامه ریزی نشده است، یعنی اینکه وعده داده شده در مورد کیفیت و یا کارایی محصول در شعار های تبلیغاتی، با واقعیت محصول یا خدمات همخوانی ندارد.

علت دیگر کاهش رضایت مشتریان می تواند استفاده نکردن از منابع انسانی کارآمد در دپارتمان های متفاوت سازمان باشد و یا حتی می تواند عدم وجود فرآیندهای کارآمد در مسیر تحویل محصولات به مشتریان باشد و اگر بخواهیم بررسی را ادامه دهیم می توانیم علل متعددی را درباره این چالش بیان کنیم.

با همین مثال کاملا ساده می توانید درک کنید که برای حل چالش سازمان، باید یک نگرش کلی نگر به کسب و کارمان داشته باشیم چون در این حالت است که می توانیم، آن چالش را برطرف کنیم.

برای اینکه یاد بگیریم که چطور می توانیم نگرشی کل نگر به چالش های یک سازمان داشته باشیم باید این موضوع را بررسی کنیم که مدیرانی با سطح عملکرد بالا دقیقا بر روی چه چیزهایی متمرکز هستند؟

حل چالش های کسب و کار برای مدیران رده بالا

تمرکز مدیران با سطح عملکرد بالا چگونه است؟

مدیران با سطح عملکردی بالا معمولاً برای حل مشکلات کسب و کارشان بر روی 4 بخش تمرکز دارند که در پایین به آن ها اشاره کردیم:

  1. آن ها نقشه ای استراتژیک دارند یعنی تمامی هدف ها را در کسب و کار خودشان مشخص می کنند و شرایط داخلی کسب و کار آن ها (ضعف و قوت سازمان) و همچنین شرایط بیرونی سازمانشان (فرصت ها و تهدید های پیشرو) را بررسی و آنالیز می کنند و بعد بر اساس این بررسی ها، برنامه ریزی خود را برای رسیدن به اهدافی که از پیش مشخص شده، تعیین می کنند.
  2. تمام فرآیندهای سازمان را برای رسیدن به آن اهداف استراتژیک مشخص شده در مرحله قبل، طراحی می کنند و در کسب و کار خود قرار می دهند تا تمام فعالیت ها و امور، همانطور که آن ها می خواهند عملی شود. با این شیوه، تمام آیتم های سازمانشان را برای رسیدن به آن هدف هماهنگ می کنند و کل سازمان در یک سو و به سمت هدفی مشترک حرکت می کند.
  3. این مدیران منابع انسانی لایق و مفید را استخدام می کنند به صورتی که آن ها بتوانند، برنامه های طراحی شده در سازمان را به بهترین حالت ممکن عملی کنند و کسب و کار را در جهت تحقق اهداف مشخص شده به سمت جلو ببرند. لیاقت و مهارت این افراد، باید متناسب با روش های برنامه ریزی شده باشد.
  4. در پایان عملکرد کسب و کار را در 3 حوزه قبلی یعنی استراتژی، فرآیند و عملیات و حتی بخش منابع انسانی، به صورت مداوم ارزیابی می کنند و همچنین مطمئن می شوند که سازمان برای رسیدن به اهداف استراتژیک در حال پیشرفت است و از مسیر اصلی و درست منحرف نشده است.

نگرش مدیران با عملکرد بالا، به آنها کمک می کند تا با استفاده از این نوع نگرش به راحتی به چالش های پیچیده کسب و کار خود بپردازند و بتوانند راه حل های مناسب برای کسب و کار خودشان و چالش های سازمانشان را پیدا کنند.

حل چالش های کسب و کار در شرایط سخت

مدیریت هوشمند و استراتژیک

رفع مشکلات سازمان یک فرآیند است و نیاز به اولویت بندی دقیق دارد

مدیران باهوش و ذکاوت، متمرکز و با تجربه دقیقا می دانند که برای حل چالش های کسب و کار نیاز دارند که اولویت بندی دقیقی داشته باشند. به این علت که همه مسائل سازمان یک شبه قابل حل نیستند. در فرآیند عارضه یابی سازمانی که می تواند توسط یک بیزینس کوچ در شیراز صورت بگیرد، ابتدا باید ریشه های چالش را پیدا کرد و بعد آن ها را اولویت بندی کرد و در آخر نسبت به رفع و حل مشکلات، اقدام کرد.

مورد دیگری که توجه به آن بسیار مهم می باشد این است که اصلا ممکن نیست که چالش های پیچیده سازمان را یک جا و در مدتی کوتاه حل کرد. چون اینگونه مسائل یک شبه یا یک روزه در کسب و کارها ایجاد نشده اند که بتوان آن ها را در مدت زمان کم حل کرد.

باید دقت کنید که برای ایجاد تغییرات مثبت در کسب و کار نیاز به صرف زمان، انرژی و دانش قابل توجهی است و در اکثر اوقات پروژه های تغییرات سازمانی، پروژه های کوتاه مدتی نیستند و حتما نیاز به آموزش دیدن و کمک گرفتن از یک متخصص دارید.

برای پیشگیری از این مشکلات و جلوگیری از ضررهای هنگفت مالی و زمانی به شما پیشنهاد می کنم آموزش بیزینس کوچینگ را فرا بگیرید.

دیدگاهتان را بنویسید